ایستگاه آخر
.:: Your Adversing Here ::.
 

فرهنگ لغات مدرن!(اقتصادي)

 سرويس فخيمه طنز اقتصادي ـ بله ديگر بحث اقتصاد است و برخي نكاتش پيچيده مي نمايد براي همين بود كه ميرزا قلمدون دست به تهيه اين لغت نامه زد كه متدرجا (به صورت تدريجي) منتشر و در اختيار خوانندگان ایستگاه آخر قرار مي گيرد:

۱- خط فقر: خطي كه روز به روز بالاتر مي رود و به جمعيت افرادي كه زير آن قرار دارند، افزوده مي شود؛ خطي كه با هيچ پاك كني قابل پاك شدن نيست و برخي افراد براي نديدن اين خط، از لاك غلط گير استفاده مي كنند.

۲- زير خط فقر: يه جاي خيلي بد؛ محل سكونت بسياري از كارمندان ادارات دولتی و معلمان (بخصوص از نوع بازنشسته اش).

۳- پول: چرك دست، عنصري جادويي كه توانايي تبديل كردن بيشتر مشكلات را به شكلات دارد، موجودي محبوب كه همه به دروغ مي گويند دوستش ندارند.

۴- مايه دار: در گذشته به افرادي گفته مي شد كه موبایل و خانه داشتند و امروزه به افرادي گفته مي شود كه حداقل يك چهارده طبقه يا كارخانه به اضافه يك BMW داشته باشند. در ادارات دولتی هم ایشان را خیلی تحویل می گیرند.

۵- فاصله طبقاتي: يك نوع فاصله كه خيلي زياد است و كسي تاكنون نتوانسته آن را اندازه بگيرد (گفته مي شود اين فاصله از فاصله خانه ما تا خانه شهرام جزايري و امير منصور آريا هم بيشتر است!) در مواقع خواستگاري يادآور ضرب المثل «كبوتر با كبوتر، باز با باز» است.

۶- غارتگر بيت المال: فردي كه اقدام به غارت بيت المال مي كند، اين افراد از تاريكي مي ترسند و به همين علت علاقه زيادي به روشن نگه داشتن شمع بيت المال دارند، دستهاي اين افراد شباهت عجيبي به پاهاي هشت پا دارد بدين صورت كه بعد از قطع يكي از دستهايشان با دست ديگر خود به ادامه كارهايشان مي پردازند و در اين مدت نيز دست قطع شده ترميم شده و دوباره در مي آيد!

۷- مفسد اقتصادي: زالو؛ به برخي از آنها غارتگر بيت المال نيز گفته مي شود، برخي از اين افراد علاقه بسياري به خوردن «رانت» دارند، يك نوع دزد كه كت و شلوار مي پوشد و از ديوار بالا نمي رود؛ دزد با كلاس، بسياري از آنها علاقه زيادي به دادن هديه (رشوه) دارند.

۸- قشر آسيب پذير : بسياري از كارمندان دولت و اقشاري از جامعه كه هر اتفاقي كه در جهان مي افتد باعث آسيب به آنها مي شود؛ از جمله بالا و پايين آمدن قيمت نفت، كسري بودجه و…، افرادي كه هرچند ساعت يك بار به صورت خود سيلي مي زنند تا سرخ شود.

۹- كودك خياباني: كودكي كه در خيابان زندگي مي كند، برخي از آنها كفش واكس مي زنند و برخي آدامس مي فروشند، نوع پيشرفته اش در مترو فال حافظ و شارژ موبايل مي فروشد.

۱۰- زنان خياباني: زني كه در خيابان زندگي مي كند، اين افراد بسيار با كلاس هستند؛ زيرا هيچ گاه سوار تاكسي نمي شوند و آن قدر منتظر مي مانند تا يك ماشين مدل بالا بوق بزند، اصولاً برخي از افراد مايه دار و داراي ماشينهاي مدل بالا با ديدن اين افراد حس انساندوستي شان گل مي كند.

۱۱- پا برهنه: كسي كه نه تنها كفش، بلكه دمپايي هم ندارد، پا لخت، جمله غير مرتبط: ”بچه چند دفعه گفتم پا برهنه نرو تو حياط!”

۱۲- متكدي: گداي سابق، در گذشته كاسه اي در دست مي گرفتند و در گوشه خيابان مي نشستند امروزه نوع با كلاس آنها با شما گفت‌وگو مي كند، به طوري كه قانع شده و كرايه آنها تا رسيدن به شهرستان مقصد را مي پردازيد. 

۱۳- عدالت اقتصادي : … ماليخوليا ... وهم... توهم.... از القائات دشمن است براي نااميد كردن مردم... چيزي كه در آرزو هم قابل تحقق نيست، اما بعضي ها شعارش را مي دهند، راي هم مي آورند اجرايش هم مي كنند كوتاه هم نمي آيند خجالت هم نمي كشند!!!!!؟؟؟

  • نوشته : mortezabojari
  • تاریخ: سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:فرهنگ لغات مدرن!(اقتصادي),
  • صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 13 صفحه بعد


    mortezabojari

    mortezabojari

    mortezabojari

    http://mortezabojari.loxblog.com

    ایستگاه آخر

    فرهنگ لغات مدرن!(اقتصادي)

    ایستگاه آخر

    برای هر مشکلی دست کم دو راه حل وجود دارد ، سکوت و صبر و گذر زمان شاید زندگی آن جشنی نباشد که انتظارش را داشتی حال که به آن دعوت شده ای تا میتوانی زیبا برقص

    ایستگاه آخر